مهرورزی

ما یک خانواده بزرگیم. یک ملتیم. ما با بعضى از این مدعیان فرق مى کنیم که از این طرف و آن طرف دنیا یک عده دور هم جمع شده اند، بومیها را یا کشته اند یا اسیر کرده اند یا مغلوب کرده اند و چیزى درست کرده اند و اسمش را کشور گذاشته اند. ما فرق مى کنیم. ما یک ملتیم؛ یعنى همه وجودمان در هم تنیده است. دین، آیین، رسوم، شادى، غم و اهدافمان، همه اش به هم گره خورده است. ما یک تن واحدیم و یک ملتیم و طبیعى است که باید همدیگر را دوست داشته باشیم. اصلاً این عشق به یکدیگر پایه هر نوع فعالیت اجتماعى است. اگر ما به بقیه علاقه نداشته باشیم و عشقى وجود نداشته باشد، براى چه باید الان بیایید اینجا بنشینند. براى چه؟ به قول آقاى شکریه چرا باید افتخارى بیاییم وقت، جان و مالمان را بگذاریم؟ براى اینکه همدیگر را دوست داریم. باید دوست داشته باشیم. فضاى جامعه ما باید به گونه اى باشد که همه همدیگر را دوست داشته باشیم. اگر همه همدیگر را دوست داشته باشیم، دیگر بسیارى از بدبینیها، اجحافها و ظلمها از بین مى رود. آدم به کسى که دوست دارد دیگر نمى کند. اینکه مى بینید بعضیها تلاش مى کنند زمین را به آسمان بدوزند، بالاخره با کلکى چیزى را به جیب خودشان بیاورند، اگر یک لحظه فکر کنند این چیزى را که مى آورند، مال بقیه است، بقیه را هم او دوست دارد، با پارتى بازى و کلک در یک جایى مى خواهد یک چیزى را ببرد، و به سمت خودش ببرد، حتماً این کار را نمى کند. پایه اش این است که ما همه همدیگر را دوست داشته باشیم. این دستور خدا و پیامبر خداست. این تعلیمات اهل بیت (ع) است. تا جایى که شما مى بینید، آن قدر دوست دارند که دشمنانشان را هم دعا مى کنند. خیلى عجیب است. پیامبر چقدر انسانها را دوست دارد؛ رحمة للعالمین. عزیزترین کس او که عمویش حضرت حمزه است، در جنگ احد جگرش را مثله کردند، بعد همان کسى که این کار را کرده، شهادتین را مى گوید، مى گوید بسیار خوب، برو جایى که من تو را نبینم؛ در صورتى که بین آدمهاى معمولى کمترین مجازات او این بود که شبیه آن کار را به سرش بیاورد. بسیار خوب این قدر رئوف است که مى نشیند براى امتش، حتى آنهایى که بعداً مى آیند، استغفار و طلب آمرزش مى کند. از خدا پیروزى، سهولت و آرامش مى طلبد. ما پیرو آن نبى هستیم. باید همدیگر را دوست داشته باشیم. این را دائماً به خودمان تلقین کنیم، ابراز کنیم و عمل کنیم...«

مهرورزی ویژگی اصلی جامعه اسلامی

 براى عالمین رحمت بود. آن قدر دلش براى آدمها مى سوخت که نزدیک بود خودش را به خاطر مردم بکُشد. ائمه ما (ع) هم همین طور بودند. حضرت زهراى اطهر (س) مجسمه مهرورزى، عشق به ناس و مردم است و الان هم امام زمان و حضرت حجة بن الحسن العسکرى (ع) نماد عشق به مردم است. اصلاً مگر مى شود بدون مهر به یکدیگر به آن نقطه رسید. به فرض اینکه ما به نقطه اى رسیدیم که همه جاده هایمان اتوبان چهارخطه شد، همه شهرهایمان فرودگاه داشت، در همه خانه ها آسانسور و سیستمهاى صوتى و تصویرى پیشرفته بود و اصلاً به جایى رسیدیم که آدمها یک شاسى مى زدند طى الارض مى کردند. از اینجا یک شاسى مى زد، با یک چشم به هم زدنى در مشهد، کرمان، شیراز و اهواز بود. قطارها، متروها، اتوبوسها و آخرین و پیشرفته ترین فناوریها در اختیار ملت ما بود، اما دلهاى مردم از هم جدا بود، آیا آن محیط با جهنم تفاوتى داشت؟ حتماً تفاوتى نداشت. پس برنامه هایى که ما تنظیم مى کنیم، حتماً باید در متن و بطنش نزدیک کردن و علاقه مند کردن دلهاى مردم به هم باشد. اتفاقاً آثار وضعى فراوانى هم براى ما دارد. اگر مردم همدیگر را دوست داشته باشند، اجحافها، تقلبها و بعضى کارهاى سطح پایین انجام نمى شود. سسیتها، کم گذاشتنها و خلاف قانون انجام دادنها صورت نمى گیرد. مگر پدر یا مادرى براى بچه شان کم مى گذارند؟ نمى گذارد. دوستش دارند...«



نظرات دیگران: نظر
لیست کل یادداشت های موجود در هم نوشت

دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد
دوره ارزانیست !!!
[عناوین آرشیوشده]